به تندی باد از کنار یکدیگر گذر خواهیم کرد با کوله باری از خاطرات ، می نگرم به قطره اشک های شمع که در فراق پروانه،
آرام و بی صدا فرو می ریزد
ماتم می برد، به ان شعله که بی پروا، پروانه را فریاد میزند و پروانه بی اعتنا گذر می کند
گفتم هرگز ، هرگز
اجازه نخواهم داد شمع جانم،عشقم را ،کسی خاموش کند
افسوس نماندی تا درکنارت بسوزم نه از اندوه نبودنت
شمع جانم کم نورو کم نورتر میشود باکدام کبریت ، چگونه می خواهی روشنش سازی ؟؟
واقعا کار هیچ کبریتی نیست
Hornet هنوز هم هست
:-)
سلام اریرا
تو هم که خیلی وقته نیستی، بابا پاشو، خووووب شو :)
کوری عصاکش دیگری می شود، داستان من شده .
سلام
توکه بلاگت پوکیده ه ه ه ه
بابا تودیگه چرا؟ ؟ ؟ ؟ ؟ من فکر می کردم به چیزی که می خواستی رسیدی که می تونی اینقدر مثبت و خوب بنویسی
اگر میدانستی چقدر دلم چشماهت را میخواند ...
ممنون که به من سر میزنی ... باز هم منتظرم.
سلام
کجایی ؟؟
سلام
گوشه ای از این شهر شلوغ
:)
ما اینجا یک عدد کامنت داشتیم که انگار گم شده است !!!
گم نشده پاکش کردم