کنارم نیستی,
حضورت را احساس می کنم,
نرمی بال هایت را,
پر می گشایم,
ناحوداگاه,
به هر آنچه مرا خبری از تو رساند ,
اشتباه نکرده بودم,
آمده بودی
کاش می شد، دلنوشته هایم را بر دیدگانت بنویسم
کاش می شد، هرآنچه را که از بغض شبانه در اشک هایم سرازیر شد ، به آسمان هدیه دهم
تامیان قدم هایت ، زیر باران اشک هایم . . .
دوست های عزیزم سلام
اول از همه اینکه مرسی که به هم رای دادین
دوم اینکه تا الان دو قلبه شدم هنوز کلی رای لازم دارم پس باز دوبازه حرف تکراری ی ی
من یعنی(اریرا یا همون المیرا) تو مسابقه وبلاگ نویسان زن شرکت کردم اگر وبلاگ من رو دوست دارید خوشحال میشم به ادرس زیر مراجعه کنید
http://persianweblog.ir/Topblogs/Zanan.aspx
ولینک وبلاگ من رو به عنوان وبلاگ مورد علاقتون وارد کنید
به دوستاتونم بگین اگه دوست داشتن بیان به دوستتون که دوست داره دوستاتون بهش رای بدن
رای بدن
مرسی ی ی ی ی ی ی ی
زاده غمم ، در کوله بارم جز غم نیست
پیله ام از جنس غم
چشمانم به رنگ انتظار
دستانم به نرمی محبت
وتقدیرم
انتظارو انتظار و انتظار
هر نغمه سرآغازیست برای پرواز
پرواز به اعماق آفرینش، آفرینش احساس
سکویی برای رهایی روح و جان
غوطه ور شدن دردنیای خیال
خدای عزیزم
چرا دلی را که آفریدی براش قابی در نظر نگرفتی تا از هر ضربه ترک برنداره ؟؟؟؟
چرا ؟ چرا فکر نکردی که مخلوقاتت بازی تو فیلم نامت رو دوست دارند یانه ؟
چرا پیمانه نکردی صبر وطافت ها را ، سختی ها را ، غم ها را ، شادی ها را ؟؟؟؟؟
چرا گفثی دوست بداریم همه کس را ، همه چیز را در حالی که توان نشان دادن احساسمان را نداریم ؟؟
نمی خوام پری باشم ، یه پری کوچولو که یه روز بدون اینکه بفهمه چرا ،با اینکه هیچی کم نداشت ، پا گذاشت تو دنیای آدم بد ها !!!!
دوست دارم پری باشم ، پری قصه خودم ، پری دنیای پریا ، پریایی که همه چیز رو بلدند همه رو دوست دارند،
هیچ وقت دلتنگ نمیشن .
دوست های عزیزم سلام
اول از همه اینکه مرسی که تو این مدت به وبلاگم سر زدید
دوم اینکه یه زحمت کوچولو
من یعنی(اریرا یا همون المیرا) تو مسابقه وبلاگ نویسان زن شرکت کردم اگر وبلاگ من رو دوست دارید خوشحال میشم به ادرس زیر مراجعه کنید
http://persianweblog.ir/Topblogs/Zanan.aspx
ولینک وبلاگ من رو به عنوان وبلاگ مورد علاقتون وارد کنید
مرسی ی ی ی ی ی ی ی
خوب که فکر می کنم همه چیز از غم شروع می شود
وقتی غمگینی، می نویسی
وقتی غمگینی، ساز می رنی
نمی دونم گفتن این جمله درسته یا نه ولی تو غم عاشق می شی یعنی وقتی از دستای غم بیرون اومدی
می بینی عاشق شدی ، درست در همان لحظه علامت سوالی میاد تو ذهنت عاشقی خوبه یا بد ؟
می نویسم چون احساس می کنم می خوام حرف هایی رو بگم که نمیشه بلند گفت
ساز می زنم چون احساس می کنم می خوام با کسی دردودل کنم
ولی بعضی حرف ها رو نه می توان گفت , نه میتوان نوشت و نه می توان با ساز درمیان گذاشت
تنها می توانی در سینه حبسش کنی