مدت ها بود هوای دلش بارانی نگشته بود ، وقتی نم نم اشک بر گونه هایش نشست ، قلبم از تپش ایستاد
نگاهی به روزگار، به چشمان خیسش ، به آسمان
وتنها یک جمله (خدایا چه حکمتی اندیشیده ای . . . )