با خودش زمزمه می کند:
مبادا روزی که شب پره می خواهد برود ، برای همیشه باشد، نکند از کنارش برود و فراموش کند که یک گوشه این شهر شلوغ کسی چشم براه او نشسته ، دختری به سبکی کاغذ .
فراموش کند آن غروب پاییزی را که طلوع بود نه غروب. آن زمان که خشکیده بود پوست بر صورت اریرا، با بال های نرم و مهربانش نقاب را از صورت اریرا برداشت.
فراموش کند گل هایی را که در نهایت دقت بر پیچک قلبش نشانده بود ، فراموش کند یک نفر دوستش دارد که نه بخاطر بال های مهربانش و نه بخاطر نورش ، بلکه بخاطر قلب مهربانش .
ازجای بلند می شوم ، خود را به آینه می رسانم ، گونه های خیس اریرا را به آرامی خشک می کنم .
دویاره یه صورت اریرا نگاه می کنم چقدر خودخواه شده بود ،چشم هایم را به چشم هایش می دوزم .به یادش می آورم که شب پره آزاد است ، یادش می آورم که شب پره باید از زندگی لذت ببرد . پس باید برود واریرا تنها دعا کند برای بازگشت او، برود تا بال هایش نشکند .
نقابی را که در میان ترمه پیچیده بودم به آرامی بیرون می آورم وباز بر صورت اریرا می گذارم .
حالا که شب پره می رود ،بهتر است همه اریرا را با نقاب ببینند زیرا که کسی جز شب پره معنی خنده ها و اشک های اریرا را نفهمیده بود.
دست های کوچک اریرا را درست گرفتم و با هم دعا کردیم ( خداوندا مراقب شب پره عزیزمان باش و او را به هرآنچه می خواهد برسان ).
Hala in shabpareye shoma ki ya chi hast?
قابل توصیف نیست اگه بادقت بیشتری می خوندین حتما جوابتون رو
پیدا می کردید
من شب پره شما رو حس میکنم فقط میتونم بگم خوش به حالش مسعود جان اون چی نیست اون کیه یعنی منظورم اینه که شخصه نه وسیله
مرسی از اینکه خوندین ولی من از کنجکاوی خوشم نمیاد
ببخشید از بابت زیادی رک بودنم
Vala intor ke az neveshtat peydast ya dostdokhtarete ya saget ya gorbat
بهتره قبل از اینکه نظزی بدین به اندازه سرسوزنی فکر کنید به نظره من شما یک موجود خودخواهی وبهتره به جای کنحکاوی بچگانه سعی کنید جدی باشید
اگر دوست داشنم کسی بدونه شب پره کی وچیه نمی نوشتم شب پره
اسم واقعیش رو می نوشتم وطوری توصیف می کردم که یک کودک هم درک کنه
لطفا برای گزران وقت اصلا وبلاگ من رو تخونید
In agha masod rast mige albate man fekr konam taraf age bal dare be magaso pashe bishtar mikhore
فرشته هست که بال داره
مسعود جون گیر نده دیگه مهم نوشته هاشونه که به نظرم قشنگه بد نیست
Azizam gozaran ro ba ذ minevisan na ز
مهم نوع ز نیست مهم محتواست
ولی معلوم شد اندکی توجه داری
با نظر داداش نیما موافقم
خودتونو عشقه حالا سگ ، گربه ، دوست دختر یا هر کوفت دیگه :-))))))))))) مهم نیست بابا بالاخره منجر به تولید نوشته های قشنگ شده فکر کنم همین کافیه دیگه نه ؟؟؟؟؟؟؟
پس بازم خودتونو عشـــــــــــــــــــــقــــــــــــــــــــــه
دیگه قرار نشد حتی به شوخی به شب پره توهین کنی
:( ُُُُُُُ
تقــــــــدیـــــــــم بـــــــــــــه شــــــــــــمــــــــــــا :
Best Regards
گاهی خیال میکنم،
اینسان که قلب من،
گرم تپیدن است،
مرگم کنار ثانیه،
در انتظارم است.
اینجا نمیرم،
آی.
اینجا نیفتم،
از این جو،
که میپرم.
اینجا نمانم،
از پس مرگم،
سیاه و زشت،
در پیش چشم مردم عابر،
که بی خیال،
با سکه ای به دست،
میسپرندم به روزگار.
اشکی،
ز درد و ترس،
حلقه شده در نگاه من.
بغضی،
به حنجره ام چنگ میزند.
وحشت،
میان لحن کلامم نهفته است.
ای مرگ،
مرگ،
یک دم امان بده،
تا راه خانه طی کنم و
کوله بار خویش،
برگیرم از جهان.
ای مرگ،
مرگ،
بگذار تا،
در این دم آخر که میروم،
با دوستان صمیمی وداع کنم.
یک دم امان بده ای مرگ،
تا مگر،
در واپسین دمم،
از کرده های خویش پشیمان و
شرمسار،
نام خدای خویش را،
دوباره از ته قلبم صدا کنم.
:-)))))))))))))))))))))))))))))))))))
اول زندگی هیچ اخرش باز میشه هیچ
واسه هیچ فلک اینقدر به خود نپیچ
اریرای نازنین خیلی از نوشته هات خوشم اومد.شب پرت باید به خاطر تو به خودش افتخار کنه.